چند روز پیش بعد از افطاری یکی از بچه ها پیشنهاد داد بریم " شب آفتابی". از اسم مشکوکش که بگذریم در توضیحش باید بگم یه برنامه اس که بلیطش تو نمایشگاه قرآن توزیع می شه و در واقع یه نمایشگاهه که برای گرامیداشت هفته دفاع مقدس برگزار می شه. یه دقیه صبر کنید قبل از اینکه بعضی از دوستان با تصور قبلی از نمایشگاه های کلیشه ای که هر سال تکرار می شه از خوندن ادامه مطلب منصرف بشن باید بگم این یکی یه کم متفاوت با اون چیزایی هست که تا خالا دیدیم.برای خود من که تجربه جالبی بود و به یه بار تجربه کردنش می ارزید. از رزمنده هایی هم که تو برنامه شرکت کرده بودند وقتی سئوال کردم می گفتند بعد از جنگ واقعیت جنگ رو تا حالا اینقدر ملموس درک نکرده بودند.
اما اصل مطلب بنده اصلا تبلیغ این نمایشگاه و از این جور حرفا نبود. غرض اینکه تو یه صحنه از این برنامه که ترسیم صحنه عملیات بود یه سری انفجار انجام می شد که به دلیل قرب مسافت حتی گرمای حاصل از انفجار ، موج انفجار و دود پس از اون به خوبی حس می شد. تو همون گیر و دار که شاید اوج برنامه بود داشتم به این فکر می کردم که که اگه خودم اونجا بودم چیکار می کردم. برای خیلی از نسل ما که دفاع مقدس رو درک نکردیم پذیرفتن چنین واقعیاتی بسیار دشوار و گاه ناممکنه. اینکه یه موقعی یه آدمایی وقتی از زمین و زمان گلوله و ترکش و... می بارید و از شدت تراکم گلوله ها تو هوا به هم برخورد میکرد زمانی که هر عقل منطقی می گفت جونتو سفت بچسب یه آدمایی بی هیچ واهمه ای پیش می رفتند و نمی هراسیدند. وقتی باید یه کاری انجام می شد چون کار رو خدایی می دونستند و "جان" را هم امانتی خداوند از عودت اون به صاحبش هیچ ابایی نداشتند.
نمی دونم به این فکر کردی یا نه ولی فکر کنم پاسخ به این سوال یه کم مشکله. البته اگه بخواهیم ادعا کنیم راحت می گیم آره. ولی یه روایته که در" پیچیدگی های حوادث" انسان ها باطن خودشون رو آشکار می کنند یا به قول شهید آوینی جنگ مثل کوره ای است که مرد رو از نامرد مشخص کرد. حضرت امیر (ع) هم در نهج البلاغه قریب به این مضمون می فرمایند: "حق در مقام توصیف بسیار گسترده و در مقام عمل بسیار باریک است" خیلی ها با خیلی ادعاهای بزرگ تو صحنه عمل وا دادند و اونجا که باید حرکت می کردند زمین رو سفت چسبیدند. شخصی ادعا می کرد که اگر در عاشورا همراه اباعبدالله بودم ایشان را همراهی می کردم در عالم رویا مشاهده می کند که در صحنه کربلاست و هنگام نماز شده است . امام به آن فرد دستور می دهند در جلوی نمازگزاران بایستد تا هنگام اقامه نماز مراقب اوضاع باشد. با شروع تیراندازی آن فرد مدام از مقابل تیرها کنار می رود تا اینکه تیر ها یک یک بر پیکر امام می نشیند
احتمالا بعد از این پست خیلی ها در صدد دفاع از این نسل بر می آیند و سعی در تبرئه نسل حاضر می کنند . اصلا قصد محکوم کردن کسی یا کسانی رو ندارم و نمی دونم که نسل ما تقصیر داره یا قصور کرده. فقط دوست دارم شما هم چند دقیقه ای بهش فکر کنین که اون موقع که شاید زمان فکر کردن نباشه چه کاره اید؟! تازه خودم هم معتقدم عرصه مبارزه و فعالیت ما از نسل گذشته بسیار پیچیده تر وسخت تره، چرا که اونجا حداقل خودی و دشمن مشخص بود ولی تو این زمونه تشخیص دوست و دشمن خیلی سخته.
یه بزرگی در توضیح تفاوت نسل حاضر و نسل اول انقلاب می گفت: " قیام لله معرفت الله می آورد ولی برعکس آن همیشه صادق نیست یعنی معرفت الله لزوما قیام لله را سبب نمی شود." توضیح اینکه شاید ما -منظور نسل ماست- بسیاری از معارف و حقایق را کسب کرده باشیم و ذهنمان مملو از این معارف باشد ولی تا زمانی که در مسیر خدا جهاد نکنیم و در این مسیر گام برنداریم نمی توانیم ادعای پیمودن راه خدا را داشته باشیم. چه بسیار افرادی بودند که مملو از علم و معرفت بودند ولی هنگام جنگ با ساختن توجیهات واهی از حضور در جبهه شانه خالی کردند و چه بسیار افراد عوامی بودند که معرفتی را که عرفا طی چندین سال به دست می آوردند طی اندک زمانی به دست می آوردند و چه بسا فراتر هم می رفتند. یا به قول خود عرفا "ره صد ساله را یک شبه می پیمودند" صرف دانستن یک چیز باعث عمل به آن نمی شود
ولی در این مسیر به همین سادگی هم نمی توان به چنین مقامی رسید یعنی یک سری مقدماتی دارد که باید رعایت شود. آمادگی قلبی و روحی هم نیاز دارد. شهید علم الهدی و امثال ایشان افرادی بودند که پیش از انقلاب خود را مهیا کرده بودند و این آمادگی را در خود ایجاد کرده بودند تازمانی که این عرصه ایجاد و مهیا شد خوش درخشیدند. همرزمان ایشان نقل می کنند که ایشان به قرآن و نهج البلاغه بسیار تسلط داشتند و حتی پس از شهادتشان هم به دلیل اینکه جنازه شان قابل شناسایی نوده از قرآنی که ایشان به همراه داشتند وی را شناسایی کردند. نقش توسل و ارتباط با خدا را هم در این مسیر نباید فراموش کرد چرا که از بسیاری شهدا نقل شده که در جنگ گاهی که مسایل بسیار پیچیده می شد گره کار با توسل به اهل بیت و مدد از خداوند متعال باز می شد. ضمن اینکه در این مسیر باید به کسب ویژگی ها هم باید اهتمام داشت و نمی توان از آن غافل شد.
به امید آنکه از یاوران مهدی موعود(عج) باشیم و تکلیفمان را بفهمیم و به آن عمل کنیم.
یا علی التماس دعا
__________________________________________________________________________________________________
پ.ن 1 شب های آفتابی به روایت تاریخ اسلام از ابتدا تا دفاع مقدس ایران اسلامی می پردازد.
پ.ن2 قابل توجه دانشجویان محترمی که آمار و احتمال می خونن ! لطفا محاسه کنید چگونه احتمال اندک برخورد تیرها (نقطه) در هوا (فضای پیوسته) به وقوع پیوسته است. -جهت تقریب به ذهن-
پ.ن 3 شهید علم الهدی از دانشجویان نخبه ای بود که فرمان امام درس و دانشگاه را رها کرد و به جبهه ها شتافت. جمعی از دانشجویان را گرد آورد و به انجام فرامین امام از قبیل تاسیس سپاه، جهاد سازندگی و... پرداخت.
نوشته شده توسط : ع.ر.ه |
نظرات دیگران [ نظر]