بسم الله
این روزها بچه های دبستانی - که در پایه اول درس می خوانند- مشغول یادگیری الفبا و درس خواندن هستند.مشق می نویسند، املا می نویسند و خلاصه به هر وسیله ای برای یادگیری الفبا تمسک می جوییند. مثلا در تکالیف منزلشان می نویسند: " بابا آمد. بابا آب داد. بابا نان داد. آن مرد با اسب آمد. برادر آمد. من با دوستم بازی می کنم. من در دستم اسباب بازی دارم..." و جملاتی از این قبیل. اما در گوشه دیگری از این کره خاکی اگر مجالی یاشد و اگر کلاسی و دفتری و قلمی باشد و از همه مهم تر اگر معلم و شاگردی باشد کودکان غزه که الفبا را هنوز کامل نیاموخته اند و گنجینه لغاتشان محدود به حروفی است که خوانده اند شاید شبیه به این را می نگارند:
" بابا آمد. او نان ندارد. او آب نداد. ما تشنه هستیم. آسمان سرد با ابری است. ما سردمان است. ما میز نداریم. ما میزمان را سوزانده ایم تا سردمان نباشد. برادر نیامد. او زنده نیست. او پیش ایزد است. من زوزه ای شنیدم. آن مرد با تانک آمد. او موشک دارد. سرزمین ما در دست دشمن است. من آرزو دارم با یاری ایزد آزاد باشد. ما سبزی زمین را می خوریم . سبزه ای در زمین نمانده است. ما روشنایی نداریم. من می ترسم. دشمن بد است. سرباز دشمن به دوستم تیر زد. او در بیمارستان مرد. زیرا ما دارو نداریم. پدر به زیارت نمی رود. زیرا مرز بسته است. من رییس مِسر را دوست ندارم. او مرز را به روی ما بسته است. او به ما یاری نمی رساند. من رییس زیارت را دوست ندارم. او دوستِ دشمن ماست. او به دشمن یاری می رساند..."
البته او همه حروف را نخوانده و نمی تواند همه واژه ها را بنویسد او املایش را نوزده می شود زیرا او فرصت نکرده بفهمد مصر را با "صاد" می نویسند نه با "سین"!! اگرچه شاید املا و تکلیف او هرگز بررسی نشود...تصحیح نشود و حتی شنیده هم نشود ولی معلوم نیست کشورهای عرب و دیگر مسلمانان، مجامع بین المللی و دیگران چه نمره ای می گیرند. بعید است قبول شوند آنها حتما مردود می شوند... دیگر کسی دوست ندارد حرف های او را بشنود همه ترجیح می دهند از کنار او بی تفاوت عبور کنند. فقط اگر خبری از کشته شدن چند فلسطینی دیگر رسید اگر گوششان را نگیرند که نشنوند، لطف کنند، آهی بکشند...همین. کشورهای دیگر هم حرف او را نمی شنوند زیرا به سودشان نیست. آخر مگر نمی دانید در دنیای مدرن همه چیز بر اساس سود تعریف می شود. کودک فلسطینی تنهاست و گویا باید آنقدر تنها بماند تا از گرسنگی و تشنگی یا بیماری و سرما جان سپارد. اصلا گویا طبق قواعد حقوق بشر جایی وجود ندارد که کودکی داشته باشد، که بخواهد درسی بخواند، که املایی بنویسد، که معلم و کلاسی بخواهد که ...
سازمان های بین المللی همچون کفتارهاو لاشخورها به نظاره ایستادند تا کی قتل عام غزه کامل شود آنگاه سوءاستفاده تبلیغاتی را آغاز کنند... به سوگ بنشینند، مرثیه پردازی کنند و در نهایتِ لطفشان در بیانیه ای جنایتکار و جنایاتش را محکوم کنندد. ولی آیا با این اعمال دیگر کودک زنده می شود که بخواند و بنویسد. مادری می تواند برای فرزندش لالایی بخواند، پدری می تواند دست نوازش بر سر خانواده اش بکشد؛ برادری وجود دارد که بازی کند، جوانی که به دانشگاه برود و ...
آهای ...دنیا ...غزه هنوز زنده است...غزه نمرده است...پیش از آنکه دیر شود شما را به خدا کاری کنید. پیش از آنکه نوش دارو به کار نیاید؛ وگر نه داغ ننگ آن بر پیشانی همه خواهد ماند...
به راستی آیا خداوند از خلق چنین انسانی، به خود بالید؟! او، "احسن الخالقین" را به چنین انسانی نسبت داد؟! آیا فرشتگان فجایع غزه و امثال آن را دیده بودند که لب به اعتراض گشودند؟! نه من مطمئنم هنوز خدا به ذخیره خود امید دارد والا شاید تا کنون بارها طومار زمین و ساکنینش را در هم می پیچد؛ هنوز در دنیا آزادگی نمرده، عدالت نمرده است، مردانگی و غیرت هنوز وجود دارد. گرچه اندک ولی هنوز هست. مگر نه این است که ذخیره خدا یار می خواهد پس یاران او این صفات را دارا هستند. به خاطر همینان بود که فرشتگان به خاطر اعتراضشان عذرخواهی کردند و اعتراف به عدم آگاهی خود از آنچه خدا می دانست کردند.
آری منجی خواهد آمد... اوست که زمین را از عدل و داد پر می کند. و اوست که دست ستم و ستمگر را از دنیا کوتاه خواهد کرد.
ان شاءالله که این دعا فقط آرزویی باقی نماند: "اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه ..."
یاعلی التماس دعا
نوشته شده توسط : ع.ر.ه |
نظرات دیگران [ نظر]
بسم اللله القاصم الجبارین
نمی دونم از کجا شروع کنم از کی شکایت کنم اصلا به کجا شکایت کنم؟ تو این دنیایی که قانون جنگل توش حکم فرماست الان دیگه فقط می تونم این حرف ها رو به خدا بزنم و به نایبش که زمین رو هر چه زودتر از جور و ستم پاک کنه و از عدل و داد پر کنه.
روی سخنم اول از همه با خودمونه که ادعای مسلمانی و شیعه بودن داریم و بعد هم با همه اونایی که تو ایران خودمون دم از حقوق بشر و دفاع از اون می زنند اونایی که منتظرن تا یه اتفاق کوچیکی اتفاق بیفته تا ازش پیراهن عثمان بسازند. اما درست اون موقعی که باید از فجایع غزه حرف بزنند چون به نفع اربابشون نیست انگاری لال شدند انگار نه انگار تو یه گوشه دنیا یه عده مسلمون رو- نه اصلا یه عده آدم بیگناه رو- دارند به خاک و خون می کشن. آهای همه اونایی که دائم حرف مفت می زنید پس غیرت و انسانیت تون کجا رفته؟ فقط به درد ژست جلو دوربین می خوره؟ چرا همتون ساکت شدید؟ چرا دم برنمی یارید؟ گرچه تو مسلمون بودنتون شک دارم ولی از اونجا که حجت برتون تموم بشه باید حدیث پیغمبر رو بهتون یادآور بشم که فرمود " کسی که فریاد مسلمانی را بشنود که بگوید ای مسلمانان به دادم برسید و به یاری او برنخیزد، مسلمان نیست." البته امید ندارم که این حدیث تو دلهای سنگ شما اثر کنه چرا که اگه ذره ای انسانیت در وجودتون بود با شنیدن این اخبار تکان دهنده داد سخن برمی دادید. افسوس که شما مانند کسانی که امام حسین رو کشتند ادعای مسلمانی دارید ولی به دلیل لقمه حرام گوشها و چشم هایتان کر و کور شده است.
اما کمی هم درباره سران کشورهای عرب به اصطلاح مسلمان بگویم. ببخشید جمله قبل را اصلاح می کنم می خواهم درباره سفا کترین بشرنماهای زمین بگویم. از اسرائیل به عنوان تروریسم دولتی توقعی نداریم که دست از جنایت بکشد زیرا سربازان شیطان وظیفه خود را به خوبی انجام می دهندو مطیع رهبر خویشند. ولی هرچه مسلمانان می کشند از سر حماقت این سفیهان ابله مسلمان نما است. اول باید بگم که حساب این جنایت کاران را از مردمشون جدا باید کرد چرا که قریب به اتفاق آنان اگر با کارهای آنان مخالف نباشند موافق هم نیستند. تاریخ بعدها خواهد نوشت که در جنایات اسرائیل علیه غزه چه کسانی شریک بودند. حسنی (نا)مبارک ملعون که مثل حیوانات درنده تاریخ عقد اخوت با دشمن دین خدا بسته و با اسرائیل هم پیمانه شده. چشم و گوش خود را بسته و شمشیر را زا رو بسته. مرزها را بسته و حتی اجازه ورود و خروج مایحتاج ضروری مردم را هم نمی دهد. رئیس دانشگاه الازهر که با سران جنایتکار دست دوستی می دهد. رئیس مرکزی که باید مروج اسلام باشد با دشمن اسلام هم قسم شده که ریشه عده ای از مسلمانان را بخشکاند. به تحصیل خود مشغول باشید که با چنین رئیسی باید مفتی های خوبی هم داشته باشید. مفتی های که عوض احکام به نفع مسلمانان علیه آنان و همگام با سرانشان فتوا صادر می کنند که ذکر آنها از حوصله این مقال خارج است. یا محمد (ص) از دست امتت شکایت به درگاه الهی می برم. از که بنالیم که هرچه می کشیم از تفرقه میان خود می کشیم. به جای اینکه علیه صهیونیست- این دشمنان قسم خورده که خدا درقرآن بارها آنان را به عنوان اصلی ترین دشمنان مسلمانان معرفی کرده – با شیعه متحد شوید حاضرید به هر بهایی اراجیف و اباطیل خود را به کرسی بنشانید. از اردن بگویم یا از عربستان که امسال برای اثبات سرسپردگی خود بدعتی تازه نهاد. کنفرانس ادیان را تبدیل به بده بستان های کثیف خودش کرد و با دشمن عزیز سر میز شام به شادمانی پرداخت که به زودی مردم غزه را با کمک اسرائیل قتل عام می کنیم.
اما نوبتی هم که باشد نوبت می رسد به مهد آزادی و دفاع از حقوق بشر!!!!!!!!!!!!!!!!!! یعنی اروپا که این روزها سرگرم بزرگداشت اعلامیه دروغین و پوچ "حقوق بشر" ند. شما که از پایمال شدن حقوق بشر - بخوانید منافع خودتان- در ایران دائم یاوه گویی می کنید چرا ساکتید. آیا مردم غزه جزء بشر نیستند؟ آیا آنها حق زندگی و حیات ندارند؟ آیا آنها نباید آزادنه و در امنیت زنذگی کنند؟ آیا کودک غزه ای باید خود را با شمع گرم کند؟ آیا او غذا و آب و دارو نمی خواهد؟ یا نه فقط برای اینکه به خواسته شما وقعی ننهاد و اراده خود را در برپا کردن دموکراسی مطلوب خود متجلی ساخت اینگونه باید تنبیه شود و بهایی چنین گزاف بپردازد؟ مگر شما نبودید که خواستار حکومتی دموکراتیک بودید. پس آن ادعا چه شد؟ مگر دنبال نسل کشی نمی گشتید؟ مگر واضح تر از آنچه در غزه اتفاق می افتد هم می تواند روی دهد. رئیس سازمان ملل هم که رفیق خودتونه مه می گه مردم غزه مدت زیادی رو نمی تونن با این وضع دووم بیارن و اگه مرزها باز نشه شاهد نسل کشی خواهیم بود. مثل همیشه گزافه می گفتید؟ حکومت حتما باید مثل محمود عباس سرسپرده باشد تا از طرف شما به رسمیت شناخته شود. ننگ بر شما باد که تا ابد دستتان به خون بیگناهان و مستضعفان جهان آلوده است.
اما مطمئن باشید اوضاع به همین گونه باقی نخواهد ماند، اراده خداوند بر آن قرار گرفته که مستضعفان عالم حاکمان زمین شوند و روزی خواهد آمد که منتقم خون حسین(ع) انتقام سختی از همه ستمگران عالم خواهد کشید. و چه بسا زودتر از آن دست خدا از آستین دیگری بیرون آمده و شما را به سزای اعمالتان برساند.
به امید آن روز
نوشته شده توسط : ع.ر.ه |
نظرات دیگران [ نظر]